چراغ زنبوری، نوعی چراغ نفتی تلمبه ای که با فشار هوا نفت به طرف لولۀ بالایی میرسد و به جای فتیله توری نسوزی دارد که روشنایی را بیشتر و سفیدتر میکند و پرنورتر از سایر چراغ های نفتی است
چراغ زنبوری، نوعی چراغ نفتی تلمبه ای که با فشار هوا نفت به طرف لولۀ بالایی میرسد و به جای فتیله توری نسوزی دارد که روشنایی را بیشتر و سفیدتر میکند و پرنورتر از سایر چراغ های نفتی است
نوعی چراغ نفتی تلمبه ای که شعلۀ آن با توری مخصوص محصور میشود. قسمی چراغ نفتی ساخت فرنگ که با تلمبه و بی تلمبه و با لامپ و بدون لامپ آن مورداستعمال است و بر روی شعلۀ آن یکنوع توری مخصوص و نسوز تعبیه شده که نور چراغ را قویتر و سفیدرنگ تر منتشر میکند. چراغ زنبوری. رجوع به چراغ زنبوری شود
نوعی چراغ نفتی تلمبه ای که شعلۀ آن با توری مخصوص محصور میشود. قسمی چراغ نفتی ساخت فرنگ که با تلمبه و بی تلمبه و با لامپ و بدون لامپ آن مورداستعمال است و بر روی شعلۀ آن یکنوع توری مخصوص و نسوز تعبیه شده که نور چراغ را قویتر و سفیدرنگ تر منتشر میکند. چراغ زنبوری. رجوع به چراغ زنبوری شود
چراغ حلبی کوچکی دارای فتیله و جای نفت یا روغن. ظرفهای کوچکی چون استکان که در آن پیه یا روغن کرده فتیله مینهادند و به بندها می آویختند بخصوص در شب های چراغان. چراغ خرد چون استکانی که در آن پیه کنند و فتیله ای در وی نهند و به عده کثیر، شبهای چراغانی در معابر آویزند. ظرف کوچک شیشه ای یا فلزی که در آن پیه وفتیله کرده در چراغانیها به عده بسیار افروخته در معابر بیاویزند. نوعی چراغ کوچک مسی یا حلبی که ساختمانی ساده داشته دارای فتیله و جای روغن یا نفت است و بیشتر در جاهای دور افتاده و دهکده ها از آن استفاده میشود. چراغ کوچک حلبی بدون شیشه. (فرهنگ نظام)
چراغ حلبی کوچکی دارای فتیله و جای نفت یا روغن. ظرفهای کوچکی چون استکان که در آن پیه یا روغن کرده فتیله مینهادند و به بندها می آویختند بخصوص در شب های چراغان. چراغ خرد چون استکانی که در آن پیه کنند و فتیله ای در وی نهند و به عده کثیر، شبهای چراغانی در معابر آویزند. ظرف کوچک شیشه ای یا فلزی که در آن پیه وفتیله کرده در چراغانیها به عده بسیار افروخته در معابر بیاویزند. نوعی چراغ کوچک مسی یا حلبی که ساختمانی ساده داشته دارای فتیله و جای روغن یا نفت است و بیشتر در جاهای دور افتاده و دهکده ها از آن استفاده میشود. چراغ کوچک حلبی بدون شیشه. (فرهنگ نظام)
چراغ صبح و چراغ صبحدم. (آنندراج) (فرهنگ نظام). چراغ سحر. (فرهنگ نظام). چراغ سحرگاه. چراغ سحرگهی. چراغ سحرگهان، مجازاً آفتاب. (فرهنگ نطام) ، چراغی که پیش از روشن شدن هوا روشن است و زود خاموشش میکنند، ازین جهت مجازاً در هر چیز ناپایدار استعمال میکنند. (فرهنگ نظام). رجوع به چراغ و چراغ سحرگهان و چراغ صبح شود
چراغ صبح و چراغ صبحدم. (آنندراج) (فرهنگ نظام). چراغ سحر. (فرهنگ نظام). چراغ سحرگاه. چراغ سحرگهی. چراغ سحرگهان، مجازاً آفتاب. (فرهنگ نطام) ، چراغی که پیش از روشن شدن هوا روشن است و زود خاموشش میکنند، ازین جهت مجازاً در هر چیز ناپایدار استعمال میکنند. (فرهنگ نظام). رجوع به چراغ و چراغ سحرگهان و چراغ صبح شود